مثلِ همیشه زخمِ مرا تازه میکنی
برزخمِ من نمک ،نه به اندازه میکنی!
من را به دور می بری ،آن دورهای دور
تاریخ عشقِ ناب تو دروازه میکنی
«غمگینِ»من پریدازآن شهرعاشقی
دعوت دراین سکوت به خمیازه میکنی
گودالِ فاصله ،دل من را شکسته است
باخاطراتِ خوش ،توپُر این بازه میکنی
دیوارهای«کاهگلی»یار خوردنی ست
تاکی؟خیال راپُرازاین سازه میکنی
در بیستون هنوزبلنداست طنینِ عشق
عشقت به این ترانه پُرآوازه میکنی
این «آسمان»که شاهدِ دردآشنای توست
دیوان پرپریست که شیرازه میکنی
داریوش کاویانی«آسمان»