پرآو

شعروادبیات

پرآو

شعروادبیات

چشم وچراغ شهرمن!

 

به مناسبت بزرگداشت علی اشرف نوبتی استادپرتوکرمانشاهی. بتاریخ 27 اردیبهشت  95

 


‏چشم وچراغ شهرمن!بیدارپرتو

برتو،درود ازشاعران بسیار،پرتو!

 

تو،ازسراب و کوچه باغ اش می سرایی

نازم به طبع ات،طوطی گلزار ،پرتو!

 

تو،آن عقاب آسمان گردی،که هرگز

طبع ات ندارد عادت مردار،پرتو!

 

آهوی مضمون می دود صحرابه صحرا

دنبال شیربیشه ات ،انگار،پرتو!

 

«بهزاد»،جایش درکنارت مانده خالی

آن بی نظیر،آن مردبی تکرار،پرتو!

 

شعرحماسی را«وفا» خوش  می سراید

تابیستون جنبدزجا این بار،پرتو!

 

شیران سرمست غزل،رفتند افسوس

خوک اند الباقی که در دربار،پرتو!

 

«احساس»و«آرام»وعزیزان خوب دانند

گردیتیمی می خورد اشعار،پرتو!

 

یادآیدم گاه از«پگاه»واز«طلوع»و

درچشمه «روزان»،ساغرسرشار... پرتو!

 

-«شیدا»و«پاییز»ی که دورهستم ازآنان

دیواردردیوار در دیوار،پرتو!

 

من گریه ام می گیرد اینجا توی غربت

بی«آسمان»،«دریا»وبی «پندار» ،پرتو!

 

چون مردلنگی باشب وگرگ وبیابان

بایدبسازم ازسرناچار،پرتو!

 

ازآتش الفت به جز خاکستری نیست

آیینه ی دل ها زده زنگار،پرتو!

 

شب می کندگردن فرازی،باردیگر

-شمشیری ازجنس قلم بردار،پرتو

 

بو می کننداینجا دهان رهروان را

تا«ارمنی»راهی ست ناهموار،پرتو!

 

باران؛سپاهت.آذرخش ات؛نیزه. آری

باتو ندارد کس دل پیکار،پرتو!

 

برشعرما،چون پیش ازین پرتو بیفکن!

پاینده باش از دولت دادار،پرتو

 

 

جعفردرویشیان«غروب»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد